یک و نیم ماهگی
سلام کچلوی مامان :))) بله بله شما درست حدس زدین بازم کچل شدی عزیز ِ دلم . ینی قرار نبود کچل بشیا . شما چون خیلی بی تابی میکردی وقتی با بابا میرفتی آرایشگاه و گاها ً با مامان و بابا ! تصمیم گرفتیم از دایی جون که کم و بیش آرایشگری بلدن بخوایم صفایی به موهای یدونه پسر ما بدن . بله ما با کمک همدیگه موهای نازتو کوتاه کردیم ولی به خودمون که اومدیم دیدیم پسرمون نیمه کچل شده :دیی
الان سه چار پنج روزی میگذره و کم کم داریم به ظاهر جدیدت عادت می کنیم .چند روز پیش واکسن یک و نیم سالگیت رو زدیم و با استامینیفون و پاشویه تقریبا تبت کنترل شد ولی جای واکسن قرمز شده و کمی هم ورم کرده الهی بمیرم :(( تا بغلت میکنیم دستتو میزاری رو پات و لباتو جمع میکنی میگی ماما اووو .
کلمه هایی که یاد گرفتی :
ماما : مامان( تقریبا ً به همه میگی ماما خوشگل ِ مامان چرا آخه ؟ / بابا : بابا / نانا : ناناس ( به خاله سمیه میگی ناناس) / دادا : به مامان بزرگ میگی دادا / آب ( خیلی محکم میگی آب ) / نون ( نون آخرشون چقد نااز تلفظ میکنی)/ آتش / شی : شیر / اوتو : اتو / گوگَه: قاشق /جوجو /بَ بَ : برغاله / هر چی بهت میگیم فقط میگی نه ! /گاو :O / دو ده ( ناز ِ مامان دوده یعنی چی هنوز نتونستیم کشفش کنیم ) ، گاهی وقتا سوزنت رو دو دَ گیر میکنه و جیغ میزنی و دو د َ کنان اتاقا رو میگردی / دول : پول !! سر همین دول گفتنت مامان یه سوتی بزرگ داد که وقتی بزرگ شدی برات تعریفش می کنم =)) / اَمو : عمو ؛ کلا ً علاقه داری عموهارو معرفی کنی هر کی رو می بینی اشاره میکنی ماما عمو ، قشنگم دیگه مردی شدی و هر جا میریم اصرااررررر که من باید حساب کنم باید عابرو بدیم دست شما که شما با عمو حساب کنی / خیلی با آهنگ حال میکنی و هر آهنگی که میشنوی باهاش قر میدی ، به تار ِ خاله فاطمه علاقه خاص تری داری :D و دست خاله رو میگیری و میبری سمت سازش که برام تار بزن / لیمو شیرین رو خیلی دوس داری و همچین میچلونیش که یه قطره آب تو لیمو نمیمونه / دیگه همینا ! یادم میفته بازم میام مینویسم قشنگم :*